مدح و مناجات با امام هادی علیهالسلام
بـال كـسـی به اوج هـوايت نـمی رسد حـتـی ملك به گـرد دعـايت نمی رسد دسـتـان آسـمـان به بـلــنـدای آسـمـان بر خـاك ريـشه های عـبايت نمی رسد آقـا بـدون نـور تـو حـتی فـرشتـه هم گـمراه می شـود؛ به هـدايت نـمی رسد تو چـهارمـيـن عــلی سـريـر ولايـتی درك زمـين به فـهـم ولايت نـمی رسد فخر گدايی سركويت همين بس است صـد پـادشـاه هم به گـدايت نـمی رسد ما را غـلام حضرت هادی نوشته اند دیـوانگـان غــیــر ارادی نـوشـته انـد وقتی قرار شد که كمی سـروری كنم بـايد هـميـشه پـای شـمـا نـوكری كنم روی زمين كه رد و نشان از شما كم است بايـد نــظـر به نـقـطـۀ بـالاتـری كنـم وقتی قـرار شد به تو نزديك تـر شوم بايد كه الـتـمـاس به چــشـم تـری كنم بـار رسـالـت غــم تو روی دوش من پس ميتوان به عشق تو پيغمبری كنم با اين گـدايی سـر کـوی تو بی گـمان بـايد به كـل عـالـمـيـان سـروری كنم چون دل ميان زلف كسي ساده گم شدم شــكــر خـدا اسـيــر امـام دهــم شـدم |